نخورده

لغت نامه دهخدا

نخورده. [ ن َ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) خورده ناشده. ناخورده. || که نخورده است. که مزه چیزی را نچشیده است. || مجازاً، غیرمتنعم.
- امثال :
از نخورده بگیر بده به خورده ، نظیر:
از ندار بگیر بده به دارا.

فرهنگ فارسی

خورده ناشده ناخورده یا که نخورده است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال احساس فال احساس فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال راز فال راز