لغت نامه دهخدا
ناوی. ( ص نسبی ، اِ ) سربازی که در خدمت نیروی دریائی است. ( از لغات فرهنگستان ). رجوع به ناو به معنی کشتی جنگی شود.
ناوی.( ع ص ) اشتر فربه. ج ، نِواء. و رجوع به ناویة شود.
ناوی. ( ص نسبی ، اِ ) سربازی که در خدمت نیروی دریائی است. ( از لغات فرهنگستان ). رجوع به ناو به معنی کشتی جنگی شود.
ناوی.( ع ص ) اشتر فربه. ج ، نِواء. و رجوع به ناویة شود.
(ص نسب . ) سربازی که در نیروی دریایی خدمت می کند.
دو استخوان در مچ دست و پا.
سرباز نیروی دریایی.
( صفت ) سربازی که درخدمت نیروی دریایی است . سربازنیروی دریایی .
ناوی (گروه موسیقی). ناوی ( به انگلیسی: NAVI ) گروه موسیقی بلاروسی است.
آن ها در مسابقه آواز یوروویژن ۲۰۱۷ نماینده بلاروس بودند .
رجوع شود به:بزرگ تپه، جزیره