نامزدی

لغت نامه دهخدا

نامزدی. [ زَ ] ( حامص مرکب ) نامزد بودن.
- جشن نامزدی ؛ مراسمی که نامزد شدن پسر و دختر جوان را برپا کنند. آئینی که پیش از ترتیب مجلس عقد برپای دارند و در آن زن و شوهر آینده حلقه مخصوص نامزدی را به انگشت یکدیگر کنند و خود را به همسری یکدیگر مخصوص و نامزد گردانند.

فرهنگ فارسی

۱ - نامزدبودن .یاجشن نامزدی .جشنی که برای نامزدشدن دختربرای پسری پیش ارعقد ترتیب دهندودر آن جشن حلقه نامزدی رابانگشت یکدیگر کنند.]

فرهنگستان زبان و ادب

{candidacy} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] نامزد بودن برای تصدی یک سمت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی استخاره کن استخاره کن فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال احساس فال احساس