نامحلول

لغت نامه دهخدا

نامحلول. [ م َ ] ( ص مرکب ) حل ناشده. در آب حل نشده. || ( اصطلاح شیمی ) در اصطلاح شیمی ، حل ناشدنی. که در آب حل نشود و ته نشین کند.

فرهنگ معین

(مَ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) حل نشدنی ، غیرقابل حل .

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - حل نشده . ۲ - غیرقابل حل ( در آب و غیره ) حل نشدنی .

ویکی واژه

حل نشدنی، غیرقابل حل.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال نخود فال نخود فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تاروت فال تاروت