ناضج

لغت نامه دهخدا

ناضج. [ ض ِ ] ( ع ص ) گوشت پخته و میوه رسیده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آنچه که رسیده و پخته است و خوردنش مطبوع باشد. ( از اقرب الموارد ). نضیج. ( المنجد ) . رسیده ، مقابل کال به معنی ناپخته و نارس.

فرهنگ معین

(ض ) [ ع . ] (ص . ) آن چه که رسیده و پخته (میوه ، گوشت ).

فرهنگ عمید

پخته، رسیده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که رسیده وپخته ( میوه گوشت ).

ویکی واژه

آن چه که رسیده و پخته (میوه، گوشت)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تماس فال تماس فال ارمنی فال ارمنی فال میلادی فال میلادی