ناشکر. [ ش ُ ] ( ص مرکب ) ناسپاس. ( آنندراج ). ناسپاس. حق نشناس ویژه نسبت به خدای تعالی. ( ناظم الاطباء ). که شاکر و شکور نیست. که ناشکری می کند. که شکر نعمت نمی گزارد. ناحقگزار. حق ناشناس.
فرهنگ معین
(شُ ) [ فا - ع . ] (ص . ) کسی که ناخشنود است یا به وضعی اعتراض ناروا دارد.
فرهنگ عمید
ناسپاس، حق نشناس.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ناسپاس حق نشناس .
ویکی واژه
ingrato کسی که ناخشنود است یا به وضعی اعتراض ناروا دارد.