ناشو

لغت نامه دهخدا

ناشو. [ ش َ / ش ُ شُو ] ( نف مرکب ) ناشونده. محال. ممتنع. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). آنکه وجود ندارد. محال. غیرممکن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(شَ ) (ص . ) نشدنی ، محال ، غیرممکن .

فرهنگ عمید

ناشدنی، نشدنی، محال، غیرممکن.
ناشور
۱. (صفت مفعولی ) ناشسته، شسته نشده.
۲. (اسم ) پارچۀ نخی چرک تاب، مانند متقال.

فرهنگ فارسی

ناشونده محال .

ویکی واژه

نشدنی، محال، غیرممکن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال احساس فال احساس فال ای چینگ فال ای چینگ فال چوب فال چوب