ناباب. ( ص مرکب ) که باب روز نیست. که متداول نیست. که معمول و مرسوم نیست. از مد افتاده : لباس ناباب. || در تداول عامه ، ناجور. ناسازگار. ناملایم. ناموافق. نامطبوع : غذای ناباب. دوستان ناباب.
فرهنگ معین
(ص . ) نامناسب ، ناجور.
فرهنگ عمید
۱. نامناسب، ناجور، ناپسند. ۲. آنچه معمول و مرسوم نیست.
فرهنگ فارسی
نامناسب، ناجور، ناپسند، آنچه که معمول است (صفت ) ۱- نامناسب ناشایسته :[ حرفهای ناباب میگفت .] ۲- کسی که از جهات مختلف باانسان سنخیت نداشته باشد: [ رفیق ناباب .] ۳ - آنچه که باب روزنیست از مد افتاده . ۴ - نامطبوع ناموافق :[ غذای ناباب ].