مومول

لغت نامه دهخدا

مومول. ( اِ ) علتی است که در چشم پیدا می شود. ( انجمن آرا ) ( برهان ) ( آنندراج ). بیماری در چشم. ( ناظم الاطباء ). علتی است در چشم. ( لغت فرس اسدی ) ( فرهنگ اوبهی ) ( از تحفه حکیم مؤمن ) :
تیغ تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان.عسجدی.

فرهنگ معین

(اِ. ) بیماری درد چشم .

فرهنگ عمید

مرضی که در چشم پیدا می شود: ( تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها / تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان (عسجدی: ۸۲ ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) علتی است که در چشم پیدا شود : تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان . ( عسجدی . ۳۳۲ )

ویکی واژه

بیماری درد چشم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت فال اعداد فال اعداد