موقتی

لغت نامه دهخدا

موقتی. [ م ُ وَق ْ ق َ ] ( ص نسبی ) منسوب به موقت. آنچه به زمان ناپایدار نسبت دارد: تصمیم موقتی، تأخیرموقتی. چیزی که پایدار نبود و همیشگی نباشد. ( ناظم الاطباء ). آنچه در مدتی محدود و معین به جا ماند. مقابل دایمی. مقابل همیشگی. کلمه «موقت » همین مفهوم رامی رساند و احتیاجی به افزودن «ی » نیست، ولی در تداول موقتی بسیار به کار می رود. عارضی. وقتی. هنگامی.
- ادویه موقتی؛ داروها که تأثیر محدود دارد. که اثر آن محدود به مدتی کم است.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که در مدتی محدود و معین بجا ماند مقابل دایمی همیشگی. توضیح کلمه [ موقت ] همین مفهوم را میرساند و احتیاجی بافزودن [ ی ] نیست ولی در تداول [ موقتی ] بسیار بکار میرود.

ویکی واژه

passeggero
provvisorio
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال امروز فال امروز فال تاروت فال تاروت فال سنجش فال سنجش