ملقب

لغت نامه دهخدا

ملقب. [ م ُ ل َق ْ ق َ ] ( ع ص ) لقب نهاده شده. ( آنندراج ). دارای لقب و دارای پاژنامه. ( ناظم الاطباء ). لقب دار. بالقب. آنکه لقب دارد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : شکر خادم برنشست و برادر هارون اسماعیل ملقب به خندان در پیش کرد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 700 ).
ملقب. [ م ُ ل َق ْ ق ِ ] ( ع ص ) لقب دهنده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ لَ قَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) دارای لقب ، لقب دار.

فرهنگ عمید

کسی که لقب دارد یا لقبی به او داده شده، لقب دار.

فرهنگ فارسی

کسی که لقب داردیالقبی به اوداده شده، لقب دار
( اسم ) کسی که بلقبی نامیده شده دارای لقب .
لقب دهنده

ویکی واژه

دارای لقب، لقب دار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال انگلیسی فال انگلیسی فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ