لغت نامه دهخدا
- مغایرت داشتن؛ با یکدیگر اختلاف داشتن. مخالف یکدیگر بودن.
مغایرة. [ م ُ ی َ رَ ]( ع مص ) بیع کردن به عوض. ( المصادر زوزنی ). معاوضه کردن در خرید و فروخت و مبادله نمودن در آن. غیار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مقایضة. تاخت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || با کسی خلاف کردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مغایرت شود.