لغت نامه دهخدا معلولی. [ م َ ] ( حامص ) معلول بودن. حالت و چگونگی معلول. بیماری. نزاری : به معلولی تن اندرده که یاقوت ازفروغ خورسفرجل رنگ بود اول که آخر گشت رمانی.خاقانی.و رجوع به معلول شود.