معتنابه

لغت نامه دهخدا

معتنابه. [ م ُ ت َ ب ِه ْ] ( ع ص مرکب ) کاری که محل اعتنا و اهتمام باشد. ( ناظم الاطباء ). قابل اعتنا. قابل توجه. || بسیار: مقدار معتنابهی از ثروت خود را در قمار باخت.

فرهنگ معین

(مُ تَ بِ ) [ ع . معتنی به ] (ص مر. ) ۱ - قابل اعتناء. ۲ - بسیار زیاد.

فرهنگ عمید

۱. قابل اعتنا، شایان توجه.
۲. [مجاز] بسیار.

فرهنگ فارسی

ماخوذ از تازی کاری که محل اعتنا و اهتمام باشد .

ویکی واژه

معتنی به
قابل اعتناء.
بسیار زیاد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت فال سنجش فال سنجش