مصبوغ

لغت نامه دهخدا

مصبوغ. [ م َ ] ( ع ص ) رنگ کرده شده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). جامه رنگ کرده. ( مهذب الاسماء ). رنگ کرده. رزیده. مصبغ. صبیغ. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) رنگ کرده شده .

فرهنگ عمید

رنگ کرده شده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) رنگ کرده شده

ویکی واژه

رنگ کرده شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال ورق فال ورق فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت