مستفاد

لغت نامه دهخدا

مستفاد. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از استفادة. فایده گرفته شده و آنچه بطریق فایده حاصل شده باشد. ( غیاث )( آنندراج ). فائده گرفته. سودبرده. منتفع گرفته شده. حاصل شده. رجوع به استفادة شود. || مقصود ومراد و خواهش. ( ناظم الاطباء ). مفاد. معنی. مدلول.
- مستفاد شدن ؛ برآمدن : از این جمله چنین مستفاد میشود؛ چنین برمی آید.
- عقل مستفاد ؛ عقل بالمستفاد. مرحله چهارم نفس انسانی. رجوع به عقل در همین لغت نامه شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع . ] (اِمف . ) استفاده شده ، گرفته شده .

فرهنگ عمید

۱. استفاده شده، برگرفته.
۲. [قدیمی] به دست آمده، حاصل شده.

فرهنگ فارسی

استفاده شده، فائده گرفته شده، و آنچه که مفهوم ومعلوم شده
(اسم ) ۱- فایده گرفته شدهاستفاده شده ٠

ویکی واژه

استفاده شده، گرفته شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال تاروت فال تاروت فال فنجان فال فنجان فال تخمین زمان فال تخمین زمان