مستعیر. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استعارة. عاریت خواهنده. ( غیاث ) ( اقرب الموارد ). عاریت خواه. عاریت کننده. بعاریت خواهنده : او چراغ خویش برباید که تا تو بدانی مستعیری ای فتی.مولوی ( مثنوی ).رجوع به استعارة شود. - مستعیرالحُسن ؛ نام مرغی است. ( منتهی الارب ). || منفرد و تنهاشده. ( اقرب الموارد ). || آنچه به خلقت شبیه گورخر باشد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
فرهنگ معین
(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) عاریت خواه ، کسی که چیزی را به عاریت گیرد.
فرهنگ عمید
به عاریت خواهنده، عاریت گیرنده.
فرهنگ فارسی
( اسم ) آنکه چیزی بعاریت گیرد عاریت خواه جمع : مستعیرین .
دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:عاریه
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] به عاریه گیرنده و عاریه خواهنده مستعیر گویند. جابری عربلو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه اسلامی، ص۱۵۹.