مزایا

لغت نامه دهخدا

مزایا. [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ مزیة. فزونی ها. ( ناظم الاطباء ). || عطیه ها و انعام ها. ( ناظم الاطباء ). || مجازاً به معنی عطایا و انعامات مستعمل می شود. ( آنندراج ). || در تداول ، آنچه اضافه بر میزان حقوق مقرر به کارمند دهند مانند حق ریاست ، حق مدیریت ، حق اولاد و جز آن. || آنچه موجب امتیاز شود. رجوع به امتیاز و مزیت شود.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مزیت .

فرهنگ عمید

= مزیت

فرهنگ فارسی

جمع مزیت
( اسم ) جمع مزت : از مزایای قانونی آن ( گواهی نامه ) استفاده کنند . ( گواهی نام. ششم ابتدایی ) .
فزونی ها

ویکی واژه

جِ مزیت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم