مربوب
مربوب. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) بنده. مملوک. پرورده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مخلوق. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). مملوک. زیردست. ( از متن اللغة ).
(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ۱ - پرورده شده . ۲ - بنده ، عبد، مملوک ، ج . مربوبین .
۱. پرورده.
۲. [مقابلِ رب] بنده، مملوک.
پرورده، بنده ومملوک
( اسم ) ۱- پرورده شده ۲- بنده عبد مملوک جمع : مربوبین .
پرورده شده.
بنده، عبد، مملوک ؛
مربوبین.