مراکز

لغت نامه دهخدا

مراکز. [ م َ ک ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مَرْکَز. رجوع به مَرکَز شود.
- مراکز بحران ؛ در نجوم ، عبارت است از رسیدن قمر به درجات معینه از فلک البروج. و آن را تأسیسات قمر نیز گویند. و در اختیارات امور مذمومند و بغایت نحس... و در عدد تأسیسات اختلاف است بعضی هشت ثبت کرده اند و بعضی ده. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ معین

(مَ کِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مرکز.

فرهنگ عمید

= مرکز

فرهنگ فارسی

جمع مرکز

ویکی واژه

جِ مرکز.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای فال انگلیسی فال انگلیسی