مثلثی

لغت نامه دهخدا

مثلثی. [ م ُ ث َل ْ ل َ ] ( حامص ) مثلث بودن. || ( ص نسبی ) همچون مثلث خوشبوی و عطرآمیز :
کرده به صدر کعبه در بهر مشام عرشیان
خاک درت مثلثی دخمه چرخ مجمری.خاقانی.و رجوع به مُثَلَّث ( معنی هفتم ) شود.

فرهنگ فارسی

مثلث بودن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم