متکامل

لغت نامه دهخدا

متکامل. [ م ُ ت َ م ِ ] ( ع ص ) تمام شونده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به تکامل شود. || تمام. ( آنندراج ). کامل و درست و تمام. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).

فرهنگ معین

(مُ تَ مِ ) [ ع . ] (اِفا. ) کامل شده ، به کمال رسیده .

فرهنگ عمید

به کمال رسیده، کامل و تمام.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم