مترشح
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] پرورش یافته و شایسته برای کاری.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - ترشح کننده تراونده : شیری بود پرهیزگار ... باطنی مترشح از خصایص حلم و کم آزاری ... ۲ - تربیت شده مربی مرشح : و ابا عن جد مترشحان مناصب بلند و متقلدان مراتب ارجمند . توضیح باین معنی در عربی مرشح از مصدر ترشح مستعمل است .