مالیدنی

لغت نامه دهخدا

مالیدنی. [ دَ ] ( ص لیاقت ) درخور مالیدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || دوا که بر ظاهر بشره مالند. مقابل خوردنی. که تنها برای مالیدن است نه خوردن : دواهای مالیدنی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

در خور مالیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال کارت فال کارت فال شمع فال شمع فال پی ام سی فال پی ام سی