ماتحت

لغت نامه دهخدا

ماتحت. [ ت َ ] ( ع اِ مرکب ) مادون. آنچه در زیر باشد مقابل مافوق. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || کون. نشیمن.دُبُر. اِست. مقعد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - پایین ، زیر. ۲ - در فارسی به معنای مقعد.

فرهنگ عمید

۱. [عامیانه] مقعد.
۲. (اسم، صفت ) [قدیمی] پایین، زیر.

فرهنگ فارسی

پایین، زیر ، درفارسی به معنی مقعدهم میگویند
مادون آنچه در زیر باشد در مقابل مافوق
( اسم ) مقعد دبر . یا ما تحت . پایین زیر

ویکی واژه

پایین، زیر.
در فارسی به معنای مق
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال چوب فال چوب