لک کردن

لغت نامه دهخدا

لک کردن. [ ل َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) لک کردن جامه را؛ رنگی یا نقطه مخالف رنگ وی بر آن پدید آوردن و چرکین و بی رونق کردن آن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) رنگ نقطه ای از پارچه را بوسیله ای برنگ دیگر در آوردن و چرکین کردن .
رنگی یا نقطه مخالف رنگ وی بر آن پدید آوردن و چرکین و بی رون شدن آن .

ویکی واژه

macchiare
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی استخاره کن استخاره کن