لوام

لغت نامه دهخدا

لؤام. [ ل ُ آ ] ( ع اِ ) نیاز. حاجت. ( منتهی الارب ). || پرهای راست کرده تیر. ( منتخب اللغات ). پرده های راست کرده تیر. ( منتهی الارب ).
لوام. [ ل َوْ وا ] ( ع ص ) بسیار نکوهنده. بسیار ملامت کننده. ( منتهی الارب ). بسیار نکوهش کننده.
لوام. [ ل ُوْ وا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ لائم. ( منتهی الارب ). رجوع به لائم شود.

فرهنگ معین

(لَ وّ ) [ ع . ] (ص . ) بسیار نکوهنده ، بسیار نکوهش کننده .

فرهنگ فارسی

لوامه، سخت ملامت کننده، بسیارنکوهش کننده
( صفت ) جمع لائم ( لایم ) نکوهندگان ملامت کنندگان .
نیاز . حاجت

ویکی واژه

بسیار نکوهنده، بسیار نکوهش کننده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال عشق فال عشق فال عشقی فال عشقی فال نوستراداموس فال نوستراداموس