لهراسپ
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
معنی: صاحب اسب تندرو، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر اروندشاه از نژاد کیقباد پادشاه کیانی
دانشنامه آزاد فارسی
(اوستایی : اَئوروَتَسپَه) به معنی تیزاسپ ، در شاهنامۀ فردوسی، پسر اورَند شاه ، پسر کِی پَشین ، پسر کِیقُباد و چهارمین فرمانروای کیانی. در زمان کِیخُسرو مأمور جنگ با آلان ها شد. کیخسرو در جریان روی گرداندن از امور سلطنت، تاج شاهی را بر سر لهراسپ نهاد. لهراسپ پس از غیبت کیخسرو بر تخت شاهی نشست و فرستادگانی به روم و چین و هند فرستاد و در بلخ شهرستانی پی افکند و آتشکدۀ آذَربُرزین مِهر را بنا کرد. او از دختر کاووس دو پسر یافت به نام های گَشتاسپ و زَریر. پس از درگیری با گشتاسپ سرانجام تاج و تخت شاهی را به او واگذاشت و خود در بلخ گوشه گزید و او با ظهور زَردُشت به آیین او گروید. چون گشتاسپ به زابُل رفت و لُهراسپ را با یارانی اندک در بلخ تنها گذاشت ، اَرجاسپ پسر خود کَهرَم را برای گرفتن انتقام از لهراسپ به بلخ فرستاد. کهرم، او را کشت.
ویکی واژه
ممکن است لراسپ درستتر باشد و هـ میانی به سبب ورود به زبانهای دیگر از جمله زبان عربی اضافه شده باشد.