لمیده

لغت نامه دهخدا

لمیده. [ ل َ دَ / دِ ] ( ن مف / نف ) به یک جانب بدن به راحت دراز کشیده. لم داده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) لم داده : پیرمردها زیرچترهای رنگین راه راه لمیده روزنامه میخواندند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز