لب گردان

لغت نامه دهخدا

لب گردان. [ ل َ گ َ ] ( ن مف مرکب ) حوض و کاسه و مانند آن که لبهای مایل به شیب داشته باشد.
- لب گردان کردن حوض ؛ پر کردن حوض از آب چنانکه از سرش بگذرد. ( آنندراج ) :
فرش در ایوان جنت بلکه در راه افکنید
حوض کوثر را لبالب بلکه لب گردان کنید.سعید اشرف ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

( ~ . گَ ) (ص مف . اِ. ) کاسه و مانند آن که دارای لبه هایی مایل به شیب داشته باشد.

فرهنگ فارسی

( اسم ) کاسه و مانند آن که دارای لبه هایی مایل بشیب داشته باشد . یا لب گردان کردن حوض . پر کردن آن از آب چنانکه از سرش بگذرد .

ویکی واژه

کاسه و مانند آن که دارای لبه‌هایی مایل به شیب داشته باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال سنجش فال سنجش فال انبیا فال انبیا فال تک نیت فال تک نیت