قورت دادن

لغت نامه دهخدا

قورت دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، فروبردن. بلعیدن. رجوع به قورت شود.

فرهنگ معین

(دَ ) (مص م . )بلعیدن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بلعیدن بلع کردن ٠ یا قورت دادن آب دهان ٠ فرو بردن بزاق ٠
در تداول فرو بردن بلعیدن

ویکی واژه

deglutire
بلعیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بی عرزه
بی عرزه
لسان الغیب
لسان الغیب
یوخ
یوخ
سنی چوخ ایستیرم
سنی چوخ ایستیرم