قنسول

لغت نامه دهخدا

قنسول. [ ق ُ] ( معرب ، اِ ) رجوع به قنسل و کنسول و قونسول شود.

فرهنگ معین

(قُ ) (اِ. ) نک کنسول .

فرهنگ عمید

= کنسول
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال پی ام سی فال پی ام سی فال انبیا فال انبیا فال عشق فال عشق