قصود

لغت نامه دهخدا

قصود. [ ق َ ] ( ع ص ) فربه سیمین : مخ قصود؛ مغز فربه سمین. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(قُ ) [ ع . ] (اِمص . ) صحت عزیمت باشد بر طلب حقیقت مقصود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) صحت عزیمت باشد بر طلب حقیقت مقصود .

ویکی واژه

صحت عزیمت باشد بر طلب حقیقت مقصود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تاروت فال تاروت