رستم بن مهرهرمز
جمله سازی با رستم بن مهرهرمز
بدو گفت رستم که ای زن چبود مگر اهرمن رستخیزت نمود
زلف چون چوگان رستم در مصاف تیر مژگان ناوک افراسیاب
سیاوش جهاندار و پرمایه بود ورا رستم زابلی دایه بود
چو رستم بیامد مرا پای نیست جز از رفتن از پیش او رای نیست
دل پهلوان زان سخن شاد گشت ز اندیشهٔ رستم آزاد گشت
هم از رستم و زال و آن دودمان کز آن گونه پیروز و بخت جوان