قادر انداز

لغت نامه دهخدا

قادرانداز. [ دِ اَ ] ( نف مرکب ) تیرانداز و کمانداری را گویند که تیر او خطا نکند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). و مخفف آن قدرانداز یعنی بی خطاء :
کمند قادراندازان ندارد چین گیرائی
شود گر جمع صد کاکل پریشانم نمیسازد.ظهوری ( فرهنگ نظام از حاشیه برهان چ معین ).

فرهنگ معین

( ~ . اَ )(ص فا. )تیرانداز و کمانداری ک ه تیر او خطا نکند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) تیر انداز و کمانداری که تیر او خطا نکند .

ویکی واژه

تیرانداز و کمانداری ک ه تیر او خطا نکند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم