فیلبان

لغت نامه دهخدا

فیلبان.( ص مرکب ، اِ مرکب ) پیلبان. ( فرهنگ فارسی معین ). آنکه از پیل مراقبت و نگهداری می کند، یا آنکه بر فیل سوار شود و با کجک بر سرش کوبد و او را براند. نگهبان فیل. پیلوان. فیلوان. فیال : فیل خوابی بیند و فیلبان خوابی ؛ هر کسی به فکر خودش است. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

پیلبان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال شمع فال شمع فال تک نیت فال تک نیت فال امروز فال امروز