فرن

لغت نامه دهخدا

فرن.[ ف ُ ] ( ع اِ ) تابه سفالین که در وی نان پزند. ( منتهی الارب ). جایی که در آن نان پزند و این جز تنور است. ( اقرب الموارد ) : و خبز الفرن ارطب من خبز التنور. ( ابن بیطار ). || خانه ای است جز تنور آماده که در آن نان پزند و فرن در فارسی به معنی زیر یا فرودین ( ؟ ) است. ( از محیط المحیط ). || در المجمل آمده است که فرن نانی است معروف و لغت عربی نیست. ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ).

فرهنگ معین

(فُ ) [ ع . ] (اِ. ) تابة سفالین که در آن نان پزند.

فرهنگ عمید

۱. تابۀ مخصوص نان پزی.
۲. [مجاز] نانوایی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) تابه سفالین که در وی نان پزند.

فرهنگ اسم ها

اسم: فرن (دختر) (فارسی) (تلفظ: faran) (فارسی: فَرَن) (انگلیسی: faran)
معنی: فراوانی، فزونی

دانشنامه عمومی

فرن ( به فرانسوی: Fareins ) یک کمون در بخش ان در ناحیه اوورنی - رون - آلپ در شرق فرانسه است.
• قلعه فلشه در قرن هفدهم، شامل نقش های تزئینی ایتالیایی ۱۶۳۲، سالن های چوبی مربوط به لوئی پانزدهم، آشپزخانه ها، باغ های فرانسوی و یک پارک انگلیسی.
• کلیسای نوتردام عروج مریم در قرن شانزدهم
• قلعه بوشه
فرن (ول دو مرن). شهر فرِن ( به فرانسوی: Fresnes ) در شهرستان ول - دو - مرن در ناحیه ایل - دو - فرانس با جمعیت ۲۵٬۵۷۵ نفر در کشور فرانسه واقع شده است

ویکی واژه

فِرن
فُرن
از اصطلاحات مشترک زبان مادی، اوستایی و سکایی سده هفتم پیش از میلاد است. به عقیده بعضی از دانشمندان زبان‌شناس، مفهوم فرن، ارد، اخسر، خسرت به معنی صلح، کامیابی، سوگند، نیروی سحرآمیز، دلیری، و پیروزی است.
تابه سفالین که در آن نان پزند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم