فرمایش

لغت نامه دهخدا

فرمایش. [ ف َ ی ِ ] ( اِمص ) امر و حکم. ( آنندراج ). امر. حکم. دستور. ( یادداشت به خط مؤلف ). فرمودن. حکم و امرو فرمان و دستور. ( ناظم الاطباء ). || در تداول بازار، سفارش که برای تهیه جنسی دهند. ( از یادداشت به خط مؤلف ). توصیه و سپارش. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(فَ یِ ) (اِمص . ) ۱ - فرمودن . ۲ - امر، حکم ، دستور.

فرهنگ عمید

۱. امر، حکم، دستور.
۲. [مجاز] سخن شخص بزرگ.

فرهنگ فارسی

امر، حکم، دستور، س ن شخص بزرگ
( اسم ) ۱ - فرمودن ۲ - امر حکم دستور ۳ - سفارش بکار خانه ای یا مغازه ای برای تهیه و ساختن چیزی . جمع : فرمایشات یا به فرمایش . به فرموده بفرمان بدستور حسب الامر .

ویکی واژه

فرمودن.
امر، حکم، دستور.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال انبیا فال انبیا فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال احساس فال احساس