فاقت

لغت نامه دهخدا

فاقت. [ ق َ ] ( ع اِمص ) فاقة. فقر وبینوائی : اهل مکنت به فقر و فاقت ممتحن گشتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 4 ). رجوع به فاقه شود.

فرهنگ معین

(قَ ) [ ع . فاقة ] (اِ. ) نک فاقه .

فرهنگ فارسی

( اسم ) نیازمندی فقر تنگدستی .

ویکی واژه

فاقة
نک فاقه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس فال پی ام سی فال پی ام سی فال تخمین زمان فال تخمین زمان