فابریک

لغت نامه دهخدا

فابریک. ( فرانسوی ، اِ ) کارخانه. کارخانه پارچه بافی. || مصنوع کارخانه از پارچه و غیر آن. ( فرهنگ نظام ).

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) ۱ - کارخانه . ۲ - در اصطلاح فنی آن چه که در کارخانة سازنده اصلی ساخته شده باشد، اصل .

فرهنگ عمید

۱. [عامیانه] آنچه در کارخانۀ اصلی ساخته شده است و از آن کپی برداری نشده است.
۲. [منسوخ] کارخانه.

فرهنگ فارسی

کارخانه
( مصدر ) کارخانه . توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است .

ویکی واژه

کارخانه.
در اصطلاح فنی آن چه که در کارخانة سازنده اصلی ساخته شده باشد، اصل.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم