غزیر

لغت نامه دهخدا

غزیر. [ غ َ ] ( ع ص ) بسیار از هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). الکثیرمن کل شی ٔ. یقال : مطر غزیر و علم غزیر و حفظ غزیر. ( اقرب الموارد ). وافر. || اشتر بسیارشیر. ( مهذب الاسماء ). ج ، غِزار. ( المنجد ) ( مهذب الاسماء ).
غزیر. [ غ َ ] ( اِخ ) شهری است در لبنان واقع در کسروان. در آن آثاری از بنی عساف به یادگار مانده است. ( از اعلام المنجد ).

فرهنگ معین

(غَ ) [ ع . ] (ص . ) بسیار از هر چیز، وافر.

فرهنگ عمید

فراوان و بسیار از هر چیز.

فرهنگ فارسی

فراوان وبسیارا هرچیز
( صفت ) بسیار از هر چیز وافر .
شهریست در لبنان واقع در کسروان در آن آثاری از بنی عساف بیادگار مانده است

ویکی واژه

بسیار از هر چیز، وا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال احساس فال احساس فال انبیا فال انبیا فال انگلیسی فال انگلیسی