عمالق

لغت نامه دهخدا

عمالق. [ ع َ ل ِ ] ( ع اِ ) ج ِ عِملاق. رجوع به عملاق شود. || ( اِخ ) قومی باستانی از عرب بائدة. رجوع به عمالقة شود.

ویکی واژه

جمع عملاق.
قومی باستانی از عرب بائده. رجوع به عمالقه شود.
جمع عملاق.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال اعداد فال اعداد