عقور

لغت نامه دهخدا

عقور. [ع َ ] ( ع ص ) سگ گزنده. ( منتهی الارب ). حیوانی که بگزد.( از اقرب الموارد ). ضد انوس. ج ، عُقُر :
دهر بی منفعت خری است پلید
چرخ بی عافیت سگی است عقور.مسعودسعد.در عمارتها سگانند و عقور
در خرابیهاست کنج عزّ و نور.مولوی.|| گزنده ذی روح است و بس. ( منتهی الارب ). گویند عقور برای هر حیوانی بکار رود و برای غیر جان دار عُقَرة گویند. ( از اقرب الموارد ).
عقور. [ ع ُ ] ( اِخ ) نام جایگاهی است. ( از معجم البلدان ) ( از منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(عَ ) [ ع . ] (ص . ) گزنده ، گاز گیرنده .

فرهنگ عمید

ویژگی سگی که گاز می گیرد، هار.

فرهنگ فارسی

گزنده، گازگیرنده، سگ گزنده
( صفت ) گزنده ( سگ و جز آن ) گاز گیرنده .
نام جایگاهی است

ویکی واژه

گزنده، گاز گیرنده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال فنجان فال فنجان فال اوراکل فال اوراکل فال احساس فال احساس