عرشی

لغت نامه دهخدا

عرشی. [ ع َ ] ( ص نسبی ) منسوب به عرش. آسمانی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به عرش شود.
عرشی. [ ع َ ] ( اِخ ) تخلص شاعری است.( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). نامش طهماسب قلی بیگ ، و در سلسله شاه خلیل اﷲ ولد میر میران کاکلتاش محرم است. وی در خدمت شاه طهماسب صفوی بوده است. و ابیاتی ازاشعار او در آتشکده آذر و مجمع الخواص ضبط شده است. رجوع به مجمع الخواص ص 61 و آتشکده آذر ص 19 شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مواظب
مواظب
فوت جاب
فوت جاب
خوار
خوار
قرین رحمت
قرین رحمت