لغت نامه دهخدا ظاهربین. [ هَِ ] ( نف مرکب ) آنکه فقط صورت ظاهر را بیند و از باطن بیخبر ماند. ظاهری. قشری. خُشک.
فرهنگ معین (هِ ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) آن که فقط به ظواهر امر توجه دارد، آن که قادر به دقت در عمق مسایل نیست .