ضرط

لغت نامه دهخدا

ضرط. [ ض َ ] ( ع مص ) ضَرِط. تیز دادن. ( منتهی الارب ).
ضرط. [ ض َ رِ ] ( ع مص ) ضَرط. تیز دادن. ( منتهی الارب ).
ضرط. [ ض َ رَ ] ( ع اِمص ) سبکی ریش. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ). || باریکی ابرو. ( منتهی الارب ). تنکی ابرو. ( منتخب اللغات ).

فرهنگ معین

(ضَ ) [ ع . ] (مص ل . ) گوز دادن ، تیز دادن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تیز دادن گوز دادن .
سبکی ریش ٠ یا باریکی ابرو

ویکی واژه

گوز دادن، تیز دادن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال مکعب فال مکعب فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت