لغت نامه دهخدا صوفیگری. [ گ َ] ( حامص مرکب ) صوفیی. تصوف. صوفی بودن : کند حق ِ صوفیگری را اَدابه یک چشم بیند بشاه و گدا.ملاطغرا ( از آنندراج ).