صدا زدن

لغت نامه دهخدا

صدا زدن. [ ص َ / ص ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) بانگ دادن. آواز دادن. خواندن : پس صدا زد ایاز رسن بیاور. ( فیه مافیه ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بانگ دادن آواز دادن کسی را نامیدن و احضار کردن .

ویکی واژه

کسی را با صدا متوجه خود نمودن، یا کاری با کسی داشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ارین
ارین
نار
نار
کردار
کردار
کس کش
کس کش