صحنک

لغت نامه دهخدا

صحنک. [ ص َ ن َ ] ( اِ مصغر ) طبق کوچک و رکابی و آن تصغیر صحن است که طبق بزرگ باشد. ( غیاث اللغات ) :
بی مغز قشریان که همه مقتدا شدند
چون صحنک غلافی چینی نما شدند.نصیرای بدخشانی ( از آنندراج ).و رجوع به صحن شود.

فرهنگ معین

(صَ نَ ) [ ع - فا. ] (اِمصغ . ) طبق کوچک .

ویکی واژه

طبق کوچک.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم