شل و ول

لغت نامه دهخدا

شل و ول. [ ش ُ ل ُ وِ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) پریشان و آشفته و درهم و بی نظم : عمامه شل و ول ، شوریده گوریده. ( یادداشت مؤلف ). چیزی که اجزای آن کاملاً بایکدیگر ارتباط محکم نداشته باشد. لباسی که برای تن کسی گشاد باشد و بر تن او آویزان شود و نظایر و اشباه آن. ( فرهنگ لغات عامیانه ). || بی حال. آنکه مواظب درست نگاه داشتن جامه های خود بر تن نیست. ( یادداشت مؤلف ). سست. وارفته. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(شُ لُ وِ ) (ص مر. ) (عا. ) ۱ - سست و وارفته . ۲ - آشفته ، پریشان .

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - سست و وارفته . ۲ - آشفته پریشان .
پریشان و آشفته و در هم و بی نظر عمامه شل و ول و شوریده گوریده بی حال .

ویکی واژه

(عا.)
سست و وارفته.
آشفته، پریشان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم